این شعر خودمه سال 84 گفته بودم ولی دوست نداشتم تو وبلاگ بذارم به خاطر اشکالات وزنیش!
ولی : قافیه اندیشم ودلدار من گویدم مندیش جز دیدار !!
فدای یوسف چشمت چرا نمی آیی
چرا به کلبه احزان ما نمی آیی
گرت زدست برآید زما نشانی گیر
تو خوبترین بنده خدا نمی آیی
بیا به شبکده ما ترانه ای بسرای
به مرده مرده ی ما صورها نمی آیی
بیا نماز صبح را دمی تو ظاهر باش
و ما جماعتی به شما اقتدا نمی آیی
چه شعرها که سرودیم از تو غایب ماه
به چاه غیبت ما آشنا نمی آیی
چه جمعه ها که بکردیم ندبه را فریاد
چقدر بر تو نوشتیم بیا نمی آیی
امیدوارم عوض ثواب کباب نکرده باشیم!!
التماس دعا