پرسش:
آیا صحیح است که سنّیها عقیده دارند سرانجام حضرت عیسی«علیه السلام» ظهور میکند و دنیا را پر از عدل و داد میکند؟
پاسخ:
در کتاب سنن ابن ماجه که یکی از صحاح اهل سنّت است(9) حدیثی روایت شده که این جمله در آخر آن آمده است: «و لا المهدی الا عیسی بن مریم یفی؛ مهدی جز عیسی بن مرم نیست». این جمله دلالت میکند بر این که مهدی موعود که جهان را پر از عدل و داد میکند حضرت عیسی بن مریم است.
ولی این حدیث از ناحیه کارشناسان رجال اهل سنّت مانند ذهبی منسک(مورد انکار) معرّفی شده است چنان که ذهبی در ترجمه(10) یونس بن عبدالاعلی که ابن ماجه از او روایت کرده است میگوید: حدیث «لامهدی الاابن مریم جدّاً منکر» (مورد انکار) و همین مطلب را در ج 3، ص 535 کتاب مذکور آورده است.
بر این اساس این مضمون که بر پا کننده حکومت عدل جهانی در آخر الزمان حضرت عیسی است مورد انکار اهل سنّت نیز میباشد آنان احادیث بسیاری در منابع حدیثی خویش آوردهاند که مهدی را از اهل بیت پیامبر«صلی الله علیه وآله»(11) و یا از فرزندان فاطمه زهرا«علیها السلام»(12) معرفی میکند. و برای مهدی ویژگیها و صفات و نشانههای بسیار در احادیث شیعه و اهل سنّت ذکر شده است که هیچ کدام از آنها بر حضرت عیسی«علیه السلام» منطق نیست به کتاب منتخبالاثر مراجعه کنید.
آری در احادیث شیعه و اهل سنّت وارد شده است که هنگام ظهور حضرت مهدی«علیه السلام» حضرت عیسی«علیه السلام» از آسمان نازل میشود و پشت سر امام زمان«علیه السلام» نماز میگذارد و شاید همین اقتدای حضرت علی«علیه السلام» به امام زمان یکی از رموز موفقیّت و پیشرفت قیام آن حضرت میباشد زیرا با وجود این اقتدار تمام و مسحیان جهان به حضرت گرایش خواهند یافت.
« بخش پاسخ به سؤالات »
9) داراحیاءالکتب العربیه، ج2، ص 1340.
10) میزانالاعدال، ج 4، ص 481، رقم 9909.
11) دار احیاء الکتب العربیة، سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1367.
12) دار احیاء الکتب العربیة، سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1368.
پرسش:
مسأله قبول منجی از طرف مسیحیان و شیعیان و چندین دین جهان واضح است، اما آیا سنیها مسلمان نیز به چنین منجی اعتقاد دارند؟
پاسخ:
اعتقاد به مهدی موعود( از عقاید مسلم نزد همه مسلمانان، اعم از شیعه و سنی می باشد. همه مسلمانان برآنند که شخصی که مهدی لقب دارد و با حضرت رسول( همنام است، در آخرالزمان ظهور خواهد کرد، و دین اسلام را رواج داده، جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد. زیرا احادیث متواتری در این باره از پیامبر اکرم( روایت شده است، به گونه ای که کمتر مسأله ای را می توان یافت که احادیث مربوط به آن در این حد از تواتر باشد. و اعتبار حدیث متواتر مورد قبول همه علمای اسلام (شیعه و سنی)، و اعتبار حدیث متواتر خدشه ناپذیر است، و هیچگونه شک و تردید را برنمی تابد. (1) و در این خصوص، از کتابهای معتبر حدیث و تاریخ و علمای اهل سنت، که احادیث مربوط به مهدی موعود را نقل کرده اند، عده ای دیگر از علمای اهل سنت، کتابهای مستقلی در این موضوع تألیف کرده اند. مانند مناقب مهدی، نعت مهدی، الاربعین حدیثاً فی المهدی، از ابونعیم اصفهانی (م 430 هـ ـ ق)؛ والعرف الوردی فی اخبار المهدی، و علامات مهدی، از جلال الدین سیوطی ...
اما اختلافی که بین شیعه وسنی در خصوص حضرت مهدی وجود دارد این است که :
وجود امام زمان ( مورد اتفاق همه شیعیان است، ولی اهل سنت در این مورد دو دسته اند :
1- گروهی از آنان که اکثریت را تشکیل می دهند، برآنند که امام زمان فعلاً موجود نیست، و قبل از قیامت به دنیا می آید.
2- جمعی دیگر دراین مسأله با شیعه هم عقیده اند. (2)
اختلاف دیگری در مورد امام زمان( ، اینست که از نظر شیعه و عده ای از علمای اهل سنت، آن حضرت از فرزندان امام حسین( است؛ ولی عده ای دیگر از علمای اهل سنت، او را از فرزندان امام حسن( دانسته اند.
اما شیعیان در خصوص وجود امام زمان( دلایلی دارند، که از جمله آنها شواهد تاریخی بر صحت این مطلب است. گزارشهایی که ولادت آن حضرت و ایام کودکی او را نقل کرده، و از کسانی یاد کرده اند که در منزل امام حسن عسگری(،فرزندش مهدی( را ملاقات نموده اند، در کتابهای شیعه امری مسلم و بدیهی است. و بعضی علمای اهل سنت چون ابن صباغ مالکی، خواجه محمد پارسا، ابن حجر میثمی شافعی، و حافظ سلیمان حنفی، این مسأله را تأیید کرده اند. حافظ سلیمان
حنفی میگوید : "خبر معلوم نزد محققان و موثقان اینست که ولادت قائم( ،در شب پانزدهم ماه شعبان سال 255، در شهر سامرا واقع شده است."
دلیل دیگری که بر وجود امام زمان اقامه شده است، دلیل عقلی است. وآن اینست که آفرینش بدون وجود انسان کامل، تفسیر صحیح و خرد پسندی ندارد، و به منزله کالبد بدون روح است. علاوه بر آن تا وقتی که تکلیف هست، و مکلّفانی هستند که از خطا و اشتباه مصون نیستند، باید امام و پیشوایی معصوم وجود داشته باشد. (3)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع و مآخذ :
1. عقاید استدلالی2، علی ربانی گلپایگانی، ص149
2. در این باره به کتاب نجم الثاقب، باب چهارم، رجوع شود.
عقاید استدلالی2، علی ربانی گلپایگانی، ص153ـ151
بسم الله الرحمن الرحیم
پرسش:
در دعای ندبه خطاب به امام زمان می شود:
نمی دانم که در کدام سرزمین سکنی گزیده ای آیا در سرزمین رضوا یا غیر آن یا در ذی طوی متمکن گردیده اید. در صورتی که این کوه جایگاه محمد بن حنفیه رهبر فرقه کیسانیه است که معتقدند وی در آن سرزمین غایب شده و پیروان او رو به این کوه دعا می خوانند در صورتیکه این کوه هیچ ارتباطی به زندگانی حضرت قائم(عج) ندارد حتی آن زمانی که ایشان به قولی در مکه زندگی می کرده اند.
پاسخ:
مرحوم ملا محمد تقی تستری صاحب قاموس الرجال، پاسخی داده است که اجمال آن را نقل می کنیم:
برخی روایات اشاره به این دارد که محل زندگی حضرت در دوران غیبت رضوی و ذی طوی که آن روایات را ذیلا می آوریم:
1- شیخ طوسی (ره) در کتاب غیبت نقل می کند به اسناد از عبدالله الاعلی مولی آل سام قال خرجت مع ابی عبد الله (ع) فلما نزلنا الروحاء نظر الی جبلها مطلا علیها فقال لی تری هذا الجبل یدعی «رضوی» من جبال فارس احبنا فنقله الله الینا اما ان فیه کل شجره مطعم و نعم امان للخائف مرتین. اما ان لصاحب هذا الامر فیه غیبتین واحده صغیره و اخری طویله. (غیبت شیخ طوسی 163، بحار 52/153)
خلاصه ترجمه روایت این است که راوی می گوید:
با امام صادق علیه السلام بیرون رفتیم به مکانی به نام روحاء رسیدیم، حضرت به کوهی که در آنجا بود نگاه کردند و فرمودند این کوه رضوی است و در آن هر درخت میوه داری هست و خوب محل امنی است برای خائف حضرت این جمله را دو مرتبه فرمودند و پس از آن فرمودند برای صاحب این امر در این مکان دو غیبت است یکی کوتاه و یکی طولانی.
در مجمع البلدان می گوید نزدیک ینبع کوه رضوی است و آن کوهی است که دارای وادی ها و رودها و من شنیده ام که در بین آن آب ها و رودها درختان فراوانی است.
2- در کتاب غیبت نعمانی آمده است حدثنا احمد بن محمد ... عن اسمعیل بن جابر عن محمد بن علی عن ابی جعفر علیه السلام انه قال یکون لصاحب هذا الامر غیبه فی بعض هذه الشعاب و او ما بیده الی ناحیته ذی طوی ... (غیبت نعمانی 182)
امام باقر علیه السلام فرمود: برای صاحب این امر غیبتی است که در این دره ها و اشاره فرمودند به ناحیه ذی طوی.
3- همچنین در کتاب غیبت نعمانی آمده است: عن علی بن حمزه عن ابی بصیر عن ابی جعفر الباقر علیه السلام قال ان القائم یهبط من ثنیه ذی طوی فی عده اهل بدر ثلاثماه و ثلاثه عشر رجلا حتی یسند ظهره الی الحجر الاسود و یهز الرایه الغالبه. (غیبت نعمانی 84، بحار 52/370) امام باقر(ع) می فرماید قائم(عج) فرود می آید از ثنیه ذی طوی به همراه عده ای به عدد اهل بدر سیصد و سیزده مرد تا این که می آید و پشتش را تکیه می دهد به حجر الاسود و پرچم پیروزی را به حرکت در می آورد.
بنابراین اجمالا ارتباطی بین رضوی و ذی طوی و غیبت آن حضرت وجود دارد و ممکن است محل زندگی حضرت در برهه ای از زمان در زمان غیبت در رضوی و یا ذی طوی باشد و البته این منافاتی ندارد با دیگر روایات که دلالت می کند بر این که حضرت در بین مردم می آید و در اجتماعات و در حج شرکت می کند ندارد.
و اما این که کیسانیه محل غیبت محمد حنفیه را این کوه می دانند خود این مطلب می تواند تأیید این باشد که ارتباطی بین این مکان و امام زمان وجود دارد چرا که به احتمال قوی کیسانیه روایاتی که دلالت بر غیبت امام زمان در این مکان داشته را بر محمد بن حنفیه تطبیق کرده اند. یعنی اصل مطلب صحیح بوده و از پیامبر یا دیگر معصومین روایتی بوده در مورد غیبت امام زمان در این مکان و آنها در آن تحریف ایجاد کرده اند.
همهء ما در میان مردم ( یعنی خودمان ، خودی که منتظر بزرگترین مرد تاریخ است ) بااین اصطلاح بسیار برخورد کرده و بی شک بارها از آن در محاوراتمان سود جسته ایم " بهونهء بنی اسرائیلی " . اما چه وقت و چرا ؟ هنگامی که می خواهیم مخاطبمان را به باد استهزاء گرفته و بقول امروزی ها پوزخندی به وی بزنیم که چرا من هر چه می گویم یا هر چه انجام می دهم تو باز بهانه أی بیجا می گیری و هزار و یک گوشه و کنایهء دیگرمثل : نفهمی ، کم فهمی ، کج فهمی ، لجاجت ، اذیت ، حماقت ، پایین بودن IQ و … ،که همه و همه سری در متلک گفتن دارند ، آنوقت است که بسراغ این جمله که ژست ضرب المثل هم به خود گرفته است رفته و به بهترین شکل از آن بهرهور می شویم . اما چرا ؟! جوابش خیلی راحت است ، زیرا بزرگانما بهما گفتهاند : بدترین قومها بنی اسرائیل فعهدف موسی علیه السلام و بهانهجوترین ملتها ملت یهود است ، بهانه جوئی هائی که در محضر قرآنکریم به خوبی می توان آنرا به نظاره نشست. قومی که حتی قبل از موسی علیه السلام هم ، حال و روز خوبی نداشته و روزگارانی را دیده که پیامبر زادگان آن ایّام برادر در چاه می اندازند تا چه رسد عام مردم و شرح حالی که قلم پس از حرکت بر هفتاد مَن کاغذ تازه می گوید هفتاد مَن فدیگر بیار!. اما تو چه می خواهی بگویی ؟ می خواهم با رویی شرمسار در محضر حضرت بقیةالانبیاء 1 و سدرةالمنتهی 2، مهدی زهرا سلام الله الکامل التام علیه همچو خسی نا چیز ، به خودم که یکی از جوانان کوی زمان اویم ، آرام بگویم : أی تو ! - ببخشید بی احترامی شد – أی شما ! تو از بنی اسرائیل هم بنی اسرائیلی تری !، چرا ؟
همین قوم … برای فرج موسی علیه السلام بارها به بیابان زد اما تو ، شاید برای استقاسهء باران به صحراء زده باشی اما برای فرج (( صاحب الدولة الزهراء ))3،سؤالی است که تو خود باید در درونت برایش پاسخی داشته باشی. کسی هم به من نگویید که آقا ! بیابان ما همین جامعهءایست که عرصهء خدمت به خلق و … است چراکه در جوابش می گویم که من منتظر حکومت موعودی هستم کامل ، که بزرگترین نتیجهء عملی ظهورش معنا پیدا کردن همین خدمت به خلق است ، من منتظر وعده داده أی هستم که در متن رهآورد جدش همانقدر که فعالیتهای اجتماعی و .. اهمیت دارد همانقدررفتن به محیط اعتکاف ویا بیابانی که کمتر به ظواهر دنیوی آراسته است برای حصول حالت انقطاع که اولین بهره ور آن شخص و افراد و محیط پیرامونی اویند مهم تلقی شده که البته شاید زیاد هم با روحیهء انتظار جامع بی ربط نباشد .
بلی عرصهء خدمت به خلق همیشه متن جامعه نیست گاهی هم بیابان رفتن هم در راستای خدمت به خلق آن هم از نوع خدمت به خلق برای خدا قرار می گیرد . صحبت از انتظار جامع شد ، بلی او در قفبَل مدینه أی چنین جامع ، انتظاری می خواهد همه بعدی و کامل .
شیخ صدوق رحمة الله علیه صاحب کمال الدین و اتمام النعمة ابوابی را به این مطلب اختصاص داده که : قبل از هر فرجی شدائدی بوده که در نتیجهء آن روحیهء اضطرار و به دنبالش انتظار حقیقی مردمف همان زمان را در پی داشته است . اما من می خواهم بخودم بگویم که من منتظر بزرگترین مرد تاریخ ام مردی که همه عالم فهدایت ومظلومیت از آدم تا خاتم علیهم السلام در این انتظار من شریک اند آیا مردی چنین رویائی اما حقیقی انتظاری در خور را طلب ندارد . مردی چنین کامل انتظاری کامل ،پویا وهمگانی را شایسته است .
زیاد از مطلب دور نشوم اما چه کنم وقتی یادم می آید همین چند سال اخیر در پی خسکسالی چه جماعتهائی که برای نماز باران به کوه و دشت نرفتند ، کوه و دشت و بیابانی که تا امروز بیش از باران تشنهء دیدن دعا و استقاسهء مردم برای ظهور حضرت الماؤ الحیاة سلام الله الکامل التام علیه است . نمی خواهم بگویم در طلبش به بیابان بزنیم می خواهم بگویم : جامعه أی که برای نماز بارن به کوه و دشت می زند اما برای فرج امامش که نفع آن هم توی جیب خودش می رود بیابان را تشنه گذاشته ، جامعهء منتظری نیست و این بمعنای نادیده گرفتن روحیهء انتظار امام راحل رحمةاللهعلیه و دوستدارانش نیست بلکه بانک جَرَسی است از سلولی از همین پیکره برای سایر سلولهای زنده.
از مطلب دور افتادیم و آن اینکه چرا تو از بنی اسرائیل هم بنی اسرائیلی تری!، چرا ؟ اما شرح ما وقع از لسان مبارک امیرالمؤمنین علی علیه السلام : (( حضرت از رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم روایت می کند که فرمود : وقتی وفات یوسف علیه السلام فرا رسید شیعیان و خاندان خود را جمع کرد و حمد وثنای الهی به جای آورد و سپس به آنها فرمود : سختی شدیدی به آنها خواهد رسید که در آن مردانشان را بکشند و شکم زنان بار دارشان را پاره کنند و کودکانشان را سر ببرند تا آنگاه که خداوند حق را در قائم که از فرزندان لاوی بن یعقوب است ظاهر سازد و او مردی گندمگون و بلند قامت است و صفات او را بر شمرد ، پس ایشان به آن وصیت متمسک شدند وغیبت و شدت بر بنی اسرائیل واقع شد و آنها مدت چهارصد سال منتظر قیام قائم بودند تا آنکه ولادت او را بشارت دادند و علامات ظهورش را مشاهده کردند و سختی آنها شدت یافت و با سنگ وچوب به ایشان حمله کردند و فقیهی که به احادیث او آرامش می یافتند تحت تعقیب قرار گرفت و او مخفی شد و با نامه نگاری کردند و گفتند : ما در گرفتاری ها به کلام تو آرامش می یافتیم پس آن فقیه ایشان را به بیابانها برد و نشست و با آنها حدیث قائم و صفات او و نزدیکی ظهور او را می گفت و آن شب شبی مهتاب بود ودر این میانه موسی علیه السلام در آمد و در این هنگام او نوجوان بود و از سرای فرعون به پشت گردشگاه آمد و از موکب خود کناره گرفت و در حالیکه سوار بر قاطری بود و طیلسان خزی بر دوش داشت به نزد ایشان آمد ، چون آن فقیه او را بدید ، از صفاتش او را شناخت ، برخاست و بر قدوم او افتاد و بر آن بوسه داد و گفت : سپاس خدائی را که مرا از دنیا نبرد ات آنکه تو را به من نشان داد و چون پیروانش چنین دیدند دانستند که او صاحب ایشان است و به شکرانهء خداوند تعالی بر زمین افتادند و موسی علیه السلام جز این نگفت که امید وارم خداوند در فرج شما تعجیل کند و بعد از آن غایب شد و به شهر مدین رفت و آن سالیان را نزد شعیب مقام کرد و این غیبت دوم از غیبت اولی بر آنها سخت تر بود و آن پنچاه و چند سال مقدر گشت و گرفتاری آنها شدت گرفت و آن فقیه نیز خود را مخفی ساخت و کسی را به نزد او فرستادند و گفتند ما بر استتار تو شکیبائی نداریم ، پس به بیابانی بیرون شد و آنها را خواست و آنها را خوشدل ساخت و به آنها اعلام کرد که خدای تعالی به او وحی کرده است که پس از چهل سال فرج ایشان را خواهد رسانید همه گفتند : الحمدلله و خدای تعالی وحی فرمود که بایشان بگو بخاطر الحمدلله که برزبان جاری کردید آن را به سی سال تقلیل دادم ، گفتند : کل نعمة فمن الله ،وحی آمد که به آنها بگو آن را بیست سال کاهش دادم ،گفتند : لا یاتی بالخیر الا الله ، وحی آمد که به آنها بگو آن را به ده سال کاستم ،گفتند : لا یسرف السوء الا الله و خداوند به آن فقیه وحی کرد که بایشان بگو : از جای خود حرکت نکنید که اذن فرج شما را دادم ، در این میان موسی علیه السلام در حالیکه سوار بر حماری بود ظاهر شد و آن فقیه خواست او را به شیعیان معرفی کرده و موجبات استبصار آنها را فراهم سازد ، موسی آمد و… .))4
عجب ! بنی اسرائیل فدیروز از روی نیاز در طلب مفصلحش تکانی به خود داد اما بمیرم برای مفصلحی که حتی مصلح بنی اسرائیل هم خاطر خواه اوست اما … !!!؟؟؟
این وبلاگ مظلومترین وبلاگ عالم
است....غریب ترین وبلاگ
عالم.......شاید اهل کوفه
باشیم؟؟!!.......
جزییات در وبلاگ حزب اللهی مدرنیته
ای صفی دیدی که اخر یار اندر خانه بود....... گشتنت گرد جهان افسانه بود
انکه جوید حرمش گو به سر کوی دل ای......نیست حاجت که کنی قطع بیابانی چند
یکی از دوستان از حضرت ایت الله بهجت درباره جزیره خضراء پرسید حضرت فرمودند:جزیره خضراء ان دلی است که امام زمان در ان تاب بیاورد اگر امام زمان در دلت امد ان دل جزیره خضراء است .
مردم باید دور این دل بگردند.
برای سلامتی و ظهور ان یگانه غنچه نشکفته باغ معنا دعا کنید.
سلام علیکم!
از همه وبلاگ نویسانی که در زمینه امام زمان هم می نویسند،
صمیمانه دعوت می کنیم نویسنده این وبلاگ شوند....منتظر شما......یا مهدی زهرا.....
سلام علیکم به همه دوستان نویسنده. آقا همه اونهایی که تاحالا ننوشتند، به گوش باشند. اونهایی هم که میخواهند نویسنده بشوند به گوش باشند!
این وبلاگ در زمینه دین کار میکنه. اگه حرف عشق و عاشقی داره کسی، بیاد درد دل کنه با مولا امام زمان. اما اینکه بیاد و بگه من فلانی رو دوست داشتم و...نداریم......قراره بیاییم و دین رو زنده کنیم نه.....از نویسندگانی که مطالب قبلی رو هم نوشتند تشکر می کنم. واقعاً زیبا بود. انشاءالله زیباتر هم بشه.....
متشکرم.....یازهرا.
بسم الله الرحمن الرحیم
اول سلام...خدا رو شکر که بالاخره تونستیم یه کار رو در راه خودش و برای امام زمان انجام بدیم. یه وبلاگ بزرگ با یه گروه بزرگ از وبلاگ نویسان بلاگفا، پارسی بلاگ و....فکر کنم دیگه نیاز به توضیح درباره انگیزه این کار نباشه. اما حیفم میاد دوباره اون حدیث زیبا رو نگم: و لو اشیاعنا ........... اگر شیعیان ما در عهد و پیمانی که دارند، همدل می شدند، سعادت دیدار ما نصیبان می شد. دیداری همراه با معرفت کامل نسبت به ما... به نظر شما معنی این حدیث چیه؟؟ دیگه امام زمان چطوری باید بهمون بفهمونه؟؟ میگه: بابا! شیعه های من! محبان من! اگه میخواهید منو ببینید و بشناسید و به من برسید، باید با هم دیگه یکصدا بشید، همدل بشید. متحد بشید. باید همه تون یه خواسته داشته باشید و باهم بگید: یا مهدی! آخه نمیشه که من بیام و شما هر کدوم دنبال یه چیز باشید. وقتی همه باهم منو صدا زدید، منم جوابتون میدم....
خوب...شاید بپرسید که حالا این وبلاگ گروهی بزرگ چه ربطی داره به همدل شدن؟؟!! پاسخ: آخه هرکسی هرجایی که باشه، یه وظیفه ای نسبت به امام زمان داره. ما وبلاگ نویس ها هم وظیفه داریم که با وبلاگمون و قلم خودمون ازش دفاع کنیم و صداش بزنیم. رهبر انقلاب(حفظه الله) فرمودند: امسال سال وحدت ملی و انسجام اسلامی است، اگه یه کم فکر کنیم می بینیم که: آخه چطور میشه هزاران وبلاگ، و وبلاگ نویس که بیشترشون(نه همه!) در یه موضوع کار می کنند، یا حداقل توی هر موضوعی چندتا وبلاگ داریم، با هم وحدت داشته باشند و رابطه ای صمیمی. البته این کار نشدنی نیست. اما خیلی مشکله.....فکر کردیم این وبلاگ رو راه بیاندازیم تا حداقل ما به وظیفه خودمون عمل کنیم. اعتقادما هم اینه: ما مامور به انجام وظیفه ایم، نه گرفتن نتیجه.....
برای این کار از همه وبلاگ داران دعوت شده و خواهد شد. هرکسی عاشق امام زمانه، بسم الله! (البته اگه کسی نیومد، دلیلش این نیست که عاشق نیست!!). اگه دریادلانی هستند که دوست دارند واسه امام زمان در صف منتظران اون حضرت مبارزه کنند تا ظهور، بسم الله....
*************************************
هرکسی میخواد یکی از نویسنده های وبلاگ بشه، باید یه user name و password بده تا به پارسی بلاگ معرفیش کنیم و پارسی بلاگ به عنوان یه نویسنده اونو بشناسه.....ضمناً موضوعاتی که توی این وبلاگ ازشون نوشته می شه اینها هستند:
1-امام زمان(عج)
2- اخلاقی اعتقادی
3- معصومین علیهم السلام و قرآن
4- انقلاب اسلامی و رهبری
5- دفاع مقدس و شهدا
6- مناسبت های ویژه
7- اگه دوستانی هستند که میخواهند سیاسی بنویسند، خواهشمندیم که اصل سیاست را پیاده کنند. اسلام سیاست دارد. اما سیاست درست. بنابراین این وبلاگ پذیرای همه سیاسی نویسان درست نویس محترم است!
7- این وبلاگ به قول بعضی از دوستان یک سنگ صبور است برای کسانی که دلشان از زمانه و بی وفایی ها گرفته...
8- و درنهایت هر موضوعی که به دین ختم می شود.
منتظر اعلام همدلی هاتون هستیم....یازهرا...